معتصم عباسی پس از آنکه امام جواد علیه السلام را به شهادت رساند عمر بن الفرج را مامور کرد تا به مدینه برود و معلمی منحرف و معروف به دشمنی با اهل بیت را برای امام هادی علیه السلام پیدا کند. عمر با م والی مدینه، «جنیدی» را که نسبت به علویین دشمنی شدید داشت انتخاب کرده، ماهیانه برایش مبلغی تعیین نمود و تعهد گرفت که شیعیان نباید با این کودک، که کمتر از هشت سال داشت، ارتباط داشته باشند.
پس از مدتی فردی اوضاع تعلیم را از جنیدی می پرسد. او با شکایت جواب می دهد:
آیا در مدینه کسی را سراغ داری که ادیب تر و داناتر از من باشد؟
جنیدی پس از شنیدن پاسخ منفی آن شخص می گوید: «به خدا سوگند جمله ای در ادبیات برای این کودک می گویم و به گمان خود بسیار عالی گفته ام. سپس او درهایی از ادب را برایم می گشاید که از آنها استفاده ها می کنم. مردم گمان می کنند من به او درس می دهم اما به خدا قسم من شاگردی او را می کنم.»
در ملاقاتی دیگر وقتی از جنیدی می پرسند احوال این کودک چطور است؟ می گوید: «دیگر به او کودک نگویید به خدا قسم او بهترین اهل زمین و برترین انسانی است که خداوند آفریده است او حافط قرآن است و حتی تأویل و تنزیل آن را می داند».
کار تا آنجا پیش می رود که دشمن سرسخت علویین از دوستان امام و از معتقدان به امامت آن بزرگوار میشود.(1)
(1): أعلام الهدایة، ج 12، صص81و82.
درباره این سایت